حججی تروریست است
چمران تروریست است
فهمیده تروریست است
بابایی ترورست است
انتصاری تروریست است .
ایران تروریست است .
آری
ایران تروریست است!
و داعش منجی بشریت.
آمریکا منجی انسانیت .
اسراعیل منجی کل جهانست .
بله! در 24 ساعت اخیر تروریست و منجی با هم جابجا شده اند .
مگر نه چرا هیچوقت داعش و آمریکا تروریست نیستند؟-؟!
آیا جنایات اینان قابل انکار است؟!
:|
و من فقط سوراخهای جمجممو با این سوال پر میکنم که
چرا بره ها غار غار میکنند؟
زمان یخ زده است
اما باز م این ساعت بی دریغ و تعلل میدود
نمیدانم به کجا میخواهد برسد
اما میخوام با به تقریر دراوردن واژه ها به او بفهمانم که بایستد
اندکی درنگ کند و حواسش باشدکه در طی دویدنش چه چیزهایی را لگد کرده
میخوام در گوش ساعت زمزمه کنم
میخواهم بگویم
بایست!
درنگ کن!
اندکی تعلل کنم!
بگذار نفسی تازه کنم
با 3 عقربه بر رویم میکوبی و میخواهی باز زنده بمانم
بایست!
درنگ کن!
اندکی تعلل کن!
کمی دنده عقب بگیر
و ببین
که چگونه ذره ذره تمام جانم را گرفتی
بایست!
درنگ کن!
کمی تعلل کن!
چه کسی تو را به شکنجه کردن آدمها و کشتن خوشی ها واداشته؟!
بایست!
درنگ کن!
تعلل کن!
و بدان عقربه ی کوچک ثانیه شمارت
آرام آرام و بیتردید
دارد جانم را میرباید
و خوشی هایم را به آتش میکشد
و مرا با تمام قدرت به زمین میکوبد
و هر گاه سرکشی کنم
تند تر میوزد تا نابودم کنم
بایست!
درنگ کن!
اندکی تعلل کن.
رحم کن.
خیلی جالب بود واقعا قشنگه بهش فکر کنید و بخونید حالتون عوض میشه
زمان زیادی گذشت
#_فهمیدم همیشه اونى که میخواى نمیشه.!
#_فهمیدم هرکسى که باهاته ااماً "دوستت" نیست!
#_فهمیدم کسى که تو نگاه اول ازش بدت میاد یه روزى میشه صمیمى ترین دوستت و بلعکس. !
#_فهمیدم که بى تفاوتى بزرگ ترین انتقامه.
#_تنفر یه نوع عشقه .
#_دلخورى و ناراحتى از میزان اهمیته.!
#_غرور بزرگ ترین دشمنه.
#_خدا بهترین دوسته .
#_خانواده بزرگ ترین شانسه .
#_سلامتى بالاترین ثروته.
#_اسایش بهترین نعمته .
#_فهمیدم" رفتن" همیشه از روى نفرت نیست .
#_هرکى زبونش نرمه دلش گرم نیست.
#_هرکى اخلاقش تنده،جنسش سخت نیست!
#_هرکى میخنده، بدون درد و غم نیست!
#_ظاهر دلیلى بر باطن نیست.
#_فهمیدم کسى موظف به اروم کردنت نیست.
#_فهمیدم جنگ کردن با خیلیا اشتباهه محضه.
#_فهمیدم خیلى موقع ها خواسته هات ، حتى باگریه و التماس، انجام شدنى نیست .
#_فهمیدم گاهى اوقات توو اوج شلوغى تنهاترینى!
#_گاهى اوقات دلت تنگه اون آدماى دوست داشتنى سابق میشه.
#_گاهی اوقات صمیمی ترین کست میشه غریبه ترین ادم
جای زندگی نیست
دنیایی که گل کارا سر میبرند تا بشری را خوشحال کنند.
جای زندگی نیست
دنیایی که برای صلح جنگ های خونین به راه می اندازند
جای زندگی نیست
کسی از دل دیگری خبر ندارد
جای زندگی نیست
دنیایی که عادم ها خود را برتر از حیوانات میپندارند اما.
جای زندگی نیست
دنیایی که سرلوحه خوشبختی پول است
جای زندگی نیست
جهانی که مردمشانش با خود هم دو رنگند
جای زندگی نیست
جایی که مهربانی حماقت است
جای زندگی نیست
جایی که همه به فکر خوشانند
جای زندگی نیست.
جایی که.
جای زندگی نیست
:(
به گفته دکتر دریایی، مهمترین اصل برای کاهش درد قفسه سینه چه قلبی، ریوی یا گوارشی آن است که بیمار در استراحت کامل به سر برده و از هر نوع تلاش و حرکت بیمورد و اضافی پرهیز کند. همچنین باید بیمار را به آرامش کامل تشویق کرد، چراکه استرس، هیجان و هر نوع اضطراب، ترس و خشم میتواند موجب تشدید بیماری شود. حتی اگر لازم باشد از داروی آرامبخش با مقدار مناسب نیز میتوان به طور مقطعی و موقت استفاده کرد.
وی میافزاید: گاهی بیمار با بیماریهای حاشیهای مثل دل درد ناشی از سوراخ شدن زخم اثنیعشر، کیسه صفرای ملتهب یا فتقهایی که به ریفلاکس منجر میشود، مبتلا به درد قفسه سینه میشود. در چنین شرایطی باتوجه به سابقه پزشکی بیمار و شرح حال وی و نیز بررسی عواملی که به بروز سنگ کیسه صفرا و زخم اثنیعشر کمک میکند، تشخیص درست و قطعی عامل اصلی درد قفسه سینه ممکن میشود.
این جراح عمومی تاکید میکند: البته در مواردی نیز دردهای عصبی، دردهای موضعی در قفسه سینه ایجاد میکند. همچنین بیمارانی که سابقه بیماری قند، فشار خون و بیماری کلیوی دارند نیز طی مدت طولانی به سوزش پشت جناغ و قفسه سینه مبتلا میشوند.
رنگم پریده است اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
بدنم سرد است اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
نفسم بند آمده است اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
دست ها و پا هایم بیحس است اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
نایی در جان ندارم اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
قلبم نمیتپد اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
روزگاری بود میوهاش فتنه،
خوراکش مردار،
زندگیاش آلوده،
سایههای ترس شانههای بردگان را میلرزاند،
تازیانه ستم، عاطفه را از چهرهها میسترد
تاریکی، در اعماق تن انسان زوزه میکشید
و دخترکان بی گناه در خاک سردزنده به گور می شدند
و در این هنگام بود که محمد(ص) بر چکاد کوه نور ایستاد
و زمین در زیر پاهای او استوار گردید.
بعثت رسول اکرم مبارک باد
بعضیها همیشه با همه موازی هستند وکاری باهیچ کسی ندارند!
بعضیها متقاطعند همه را قطع میکنند سوهان اعصاب، همیشه رو مخ آدمهاهستند!
بعضیها نقطه اند کوچکند وقد خودشان حرف میزنند!
بعضیها یک خطند اول و آخرشون معلوم نیست کجاست؟!
بعضیها دایره اند با همه کنار می آیند همه هم دوسشان دارند،موج مثبت میدهند!
بعضیها مثلثند هر جور نگاهشان کنی تند وتیز و رک هستند مثله تابلو خطر میمانند!
بعضیها مربعند چارچوب دارند منظم وخشکند!
بعضیها هم خط خطیند مثل مایعات به شکل ظرفشون درمیان یه بار خط ،یه بار
تیز، یه بار خشک گاهی هم صمیمی!
ماجزو کدام دسته ایم؟!!!!!
وقتی من متولد شدم زمان هرگز متولد نشده بود
قتی که"نصف دانه خرما"
مارا از آتش جهنم دورمیکند،
و"صدقه" دادن
خشم پروردگارراخاموش میکند،
و"دو کلمه"
میزان اعمال ماراسنگین میکند:
"سبحان الله وبحمده "
"سبحان الله العظیم"
و"روزه یکروز"
مارا هفتادسال ازجهنم دورمیکند،
و"وضو گرفتن"
گناهان اعضای بدن رامحو میکند،
و"ثوابی"
که دههابرابر میشود
و"گناهی"که
باتوبه ای خالصانه بخشیده میشود،!
پس چرا بعضی ها فکرمیکنند
که"بهشت" دور ازدسترس است؟؟
مغازه دار محل، هر روز، صبح زود ماشین
سمندش را در پیاده رو پارک میکند، مردم مجبورند از گوشه خیابان رد شوند.
سوپرمارکتی، نصف بیشتر اجناس مغازه اش را بیرون چیده، راه برای رفت و آمد سخت است.
کارمند اداره، وسط ساعت کاری یا صبحانه میل میکند، یا به ناهار و نماز میرود و یا همزمان با مراجعه ارباب رجوع کانالهای تلگرام و اینستاگرامش را چک میکند.
بساز بفروش، تا چشم صاحبان آپارتمان را دور میبیند، لوله ها و کابینت را از جنس چینی نامرغوب میزند در حالی که پولش را پیشتر گرفته است.
کارمند بانک، از وسط جمعیتی که همه در نوبت هستند به فلان آشنای خود اشاره میزند تا فیش را خارج از نوبت بیاورد تا کارش راه بیوفتد!
استاد دانشگاه، هر جلسه بیست دقیقه دیر میاد و قبل از اتمام ساعت، کلاس را تمام میکند جالبتر اینکه مقالات پژوهشی دانشجویان را بنام خودش چاپ میکند.
دانشجو پول میدهد، تحقیق و پایان نامه را کپی شده میخرد و تحویل دانشگاه میدهد تا صاحب مدرک شود.
پزشک، بیمار را در بیمارستان درمان نمیکند تا در مطب خصوصی به او مراجعه کند و یا به همکار دیگر خود پاس میدهد تا بیمار جیب خالی از درمانگاه خارج شود.
همه اینها شب وقتی به خانه می آیند، هنگامی که تلگرام را باز میکنند از فساد، رانت، بی عدالتی، تبعیض و گرانی سخن میگویند و در اینستاگرام پستهای روشنفکری را لایک میکنند.
همه هم در ستایش از نظم و قانونمداری در اروپا و آمریکا یک خاطره دارند اما وقتی نوبت خودشان میرسد، آن میکنند که میخواهند.
جامعه با من و تو، ما میشود، قبل از دیگران به خودمان برسیم.
تا الان از نبود باران نگران بودیم
الان از حضور شدیدش
حداقل الان دیگه نگران کم ابی نیستیم
تا چند روز چون بعد چن روز دوباره اب هست اما کم دوباره رخ میده0-0
دقیقا نمیدونم چرا
ولی احتمالا قاچاق اب رخ میده
خلاصه فعلا میتونین آب جمع کنین برا خشک سالی :|
چون از شنبه دچار خشکسالی میشیم0-0
و دوباره تلویزیون میگه اب کمه.
ای کاش این بارون هیچوقت تموم نشه.
بیرحمانست ولی قشنگ .
نمیدونم چرا چرت میگم.
ولی خب
هیچی
باران
داغی نو بر قلبِ پر درد و پر رنجِ ایران
خانه های شهرم بَر آب و پُر آب و ویران
میسوزد جانم از سیلاب اشکِ بی پایان
فریاد
پس کو آن خاکِ سرسبزِ جاویدانِ آباد
پس کو رویای بی پروای مردانِ آزاد
دلتنگم دلتنگِ اشکِ شوقی کز چشم افتاد
کوروش
برخیز و آشوبِ مهدِ طفلانت را بنگر
این سیلِ پیشامد کی پایان می یابد آخر
کی باز این آب و خاکِ دلخون را گیری در بر
ایران
بیمارم، تبدارم، سوزم زین دردِ بی درمان
آه از شیون های ممتد و تلخ و بی پایان
نفرین بر تقدیرِ بیرحم، ای اندوهت بر جان
امشب
سرشارم از بغض و از ناله غرقم کن دریا
آوازم می پیچد مجنون و مست و بی پروا
شهرم غرق است امشب زیر آوارِ رویاها .
دلم میخواهد گریه کنم
آنچنان که دل آسمان برایم بسوزد
آنچنان که جهنمیان برای تمنا کنند
آنچنان که دیوار آسمان فرو بریزد
دلم میخواهد فریاد بزنم
آنچنان که کل مردم خبردارشوند
آنچنان که زمین از حرکت بایستد
آنچنان که آتش خورشید را خاموش کند
دلم میخواهد فرار کنم
از تمام دنیا
به جایی دور تر از رویا
جایی که صدایم را هیچ کس نشنود جز خدا
آنقدر دور که درد ها و غصه هایم دلشان برایم تنگ شود
دلم میخواهد کسی کمکم کند
چ از زمینیان چ از آدمیان
چ از حوریان چ از پریان
چ از جنیان چ از شیاطین
فقط داد رسی میخواهم که کمکم کند
اما اینها فقط رویاست و فقط باید درون تمام غم هایم چشم فرو ببندیم تا بمیرم
چون این دنیا پر از آدمهاست !
وقتی دلم میخواد گریه کنم باخود میگویم گریه کنم که چ شود؟
وقتی دلم میخواهد فریاد بزنم با خود میگویم فریاد بزنم که چ شود؟
وقتی دلم میخواد فرار کنم با خود میگویم فرار کنم که چ شود ؟
پس فقط میخوام بمیرم تا مرگ رقت بار ثانیه ها روی دوشم سنگینی نکند
و من با سکوت و آروزی مرگ در قلب از حقایق وحشی و ترسناک این دنیای بی رحم فرا میکنم تا مبادا کسی شکستن مرا ببند
من فقط بی دریغ میگریزم تا نشان دهم قویم .
اما دریغ ، دریغ ، دریغ ، دریغ و دریغ و دریغ و صد دریغ
من دروغ میگویم .
همیشه همینطور بوده
کفاره گناهان انسان های پست و پلید
دامن انسانهای بیگناه را میگیرد .
اکنون که دامن سرزمینم در آتش سیل در حال سوختن است
ای کاش عادمها این روزها قلبشان را بزرگتر کنند تا چادر مهری شود بالای سر دلشکستگان .
ای کاش اگر دست یاری ندارند دست سیلی هم نداشته باشند.
ای کاش آسمان دیگر به حال زارمان گریه نکند چون این باران رحمت نیست اشک اسمانیان برای قلب های سیاه اشرف مخلوقات است
ای کاش این باران بیرحم قلب های سیاه را بشوید نه خوشی های مردم را.
ای کاش .
کاش و کاش و کاش .
این ای کاش ها واقعی شوند.
ای کاش
من مجرمم و بی تردید شایان مجازات
اما من مجرم نبودم و بی دلیل محکوم شدم ب گناه کسانی که قوی تر بودند
من تبرعه شدم اما با تقدیری آتش گرفته
من خودم را تا ابد مجازات خواهم کرد ب تاوان گناه ناکرده
اما درین آتش خواهم سوزاند همه گرگهایی را که مرا آتش زدند
من همه شان را خواهم کشت
چون ـآنها مرا بع قلم قاتل نوشتند و مرا مجازات کردند
من نور بودم اما به گناه آنان شب شدم
من دیگر زنده نخواهم شد و خواهم مرد اما در این حین نمیگذارم کسانی که مرا
به این حیولا تبدیل کردند راحت بمانند
انتقام خواهم گرفت
سرد و بی رحمانه و بی تردید
و درین راه از تمام ارزش ها چشم میپوشم
چون آنها از من هیولا ساختند و همین کارشان
مرا کشت.
من تبرعه شدم به خون آنان.
نشانتان خواهم داد
که آتش زدن سرنوشت یک کودک آسانست اما تقاص آن بسیار سخت.
ذهن من بنام قاتل تکامل یافت و سیاه شد
من فرزند خورشید بودم اما حالا تاریکی مطلقم
من خودم را از احساسات عاری ساختم تا بتوانم به آسانی تمام کسانی که مرا کشتند را بکشم
اگر کسی خودش را در بند احساس زندانی کند خواهد باخت
این تمام تجربه یک عمر مردن من است !
و حال ب تاوان تمام احساساتم من یک هیولای ترسناکم که تمام شهر را ب آتش میکشم
من بر سر احساسم قاتل شدم و همان دم مردم.
من یک کودک بودم .
وتهمت قتل برای قلب من بزرگترین ضربه
من مقتول بودم نه قاتل.
من تبرعه شدم اما سیاهی این تهمت تمام اسمان زندگیم را تاریک کرد
#همنشین خوناشام
#پارت 6 - انتقام
ی کلاس رفتم
گفتن نیاز نی که گاهی کارایی رو انجام بدی
مثلا جایی که خوشت نیاد بری
جواب یع عده رو بدی
یا خیلی چیای دیگع
ولی گاهی هم
برعکسه
باعد کارایی که نباعدو انجام بدی
طبق شرایط گاهی باعد
رشوه بدی
پاچه خواری کنی
و دروغ بگی
چون این شرایط جامعست
قبلا بهش اعتقادی نداشتم اما الان میگم انجامش واجبههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
وقتی من متولد شدم زمان هرگز متولد نشده بود
خلاصه اینکه اگه نخوای معمولی باشی یه برچسب دیوونه میزنن روت و مستقیم روانخانه
نمیفهمم چرا کسی برای تفاوت ارزش قاعل نیست
البته این فقط در حد ایرانع-.-
چرا هیچکس قبول نداره عادما با هم تفاوت دارن و اگه تفاوتی نبود نیاز به این همه عادم نبود
یکی رو میزاشتن تو دستگاه کپی و راحت-.-
مثلا .
همه والدین دوس دارن بچشون دکدر مهندس شه .
عاخع چه دلیلی داره کشور80ملیون نفره80ملیون دکدر داشته باشع
اصلا چه دخلی داره@-@
حاظرم قسم بخورم مملکت بقال ،کارگر،عکاس،نونوا و . و و. هم میخواد
اما کسی اهمیت نمیده
پوف
و همه محکومن سر 60 سالگی حسرت کارایی که میخواستن و نتونستو بخورن-.-
ای کاش عادما بفهمن تفاوت چیه و یا اینکه حتی بفهمن وجود داره
ای کاش بفهمن
هر کسی حق داره یه رویا و یه هدف داشته باشه-.-
حداقل یکی.
خواسته زیادیه!؟
عادما متفاوتن
خیلی متفاوت
چون همه در یک خونه و یک خونواده متولد نمیشن متفاوتن
اما کسی اهمیت نمیده .
خیلی وقت پیش منو به جرم متفاوت بودن فرستادن مدرسه استثنایی(دیوونه ها).
اونجا ازم امتحان گرفتن و بعدشم گفتن این بچه سوالایی رو جواب میده که بچه هایی عادی حتی نمیتونن نگاش کنن.
این تفاوت من بود.
من باهوش بودم اما چون مثل بقیه نبودم فکر میکردن خلم:|
و میخواستن بخاطر تفاونت هام حذفم کنن-.-
کسی چمیدونه شاعد یکی دیگه با همین علاعم من خل باشع!
عادما بیش از اونچه فکرشو کنی متفاوتن
و کسی اهمیت نمیده
همه باعد دکدر شن
همه باعد مهندس شن
که چی بشه؟!
پس تفاوت چی؟
پس اصلا منظور خدا از گذاشتن تفاوت چی بوده اگر قرار باشه همه یجور باشن.
مسخرست.
حتی بعضیام متفاوت بودن .
و همین تفاوتشون باعث شده که الان هر جایشهر بری انیشتنو میشناسن.
اگه مامان انیشتن بهش میگفت تو باعد خلبان بشی چی میشد؟!
احتمالا الان داشتین به جای خوندن این متن
قصه های بی بی اطلسو گوش میدادین-.-
عادما متفاوتن
متفاوت
متفاوت
متفاوت
خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
متفاوت-.-
مثلا اگه خودتو مشترک مورد نظر بهت بگن تو حق داری رویا داشته باشی ولی حق نداری عملیش کنی چه حالی بهت دست میده؟!
فک کنم احوالاتت از یک هفته بدون اینترنت هم بدتر بشه-.-
کلا انسان ب عارزو زندست
اما کسی چه اهمیتی میده.
همه باعد یک آرزو و یک خاسته داشته باشن
چون خیلی از عادمای لنتی فک میکنن
عادما متفاوت نیستن
ای کاش بفهمن عادمها
و با فهمیدن این حقیقت دست به حذف عادمهایی نزنن که متفاوتن.
#یک عادم متفاوت و ترد شده -.-
داریم به سمتی میریم که؛
بی حیایی = مُد
بی آبرویی = کلاس
دود = تفریح
رابطه با نامحرم = روشنفکری.
گرگ بودن = رمز موفقیت
بی فرهنگی = فرهنگ
پشت کردن به ارزشها و اعتقادات = نشانه رشد و نبوغ
خوردن حق دیگران = زرنگی
ای اشرف مخلوقات خدا ؛
به کجا چنین شتابان
رنگم پریده است اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
بدنم سرد است اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
نفسم بند آمده است اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
دست ها و پا هایم بی حس است اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
نایی در جان ندارم اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
قلبم نمیتپد اما
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
حال من خوبست . خوبِ خوبِ خوب
هماکنون دغدغه خیلی ها شکایت از اینست که گفته شده سپاه تروریست است .
کسی چرا خبر از 37 نوع بیماری شیوع یافته در مناطق سیل زده شکوه نمیبرد؟!
و اخبار هم این حقیقت را خیلی یواش رد میکند.
احمقانست مگر میشود سیل بیاید و الودگی سلامت به تن ملت بگذارد!
هماکنون دغدغه خیلی ها شکایت از اینست که گفته شده سپاه تروریست است .
اما کسی چرا از 15% اقلام ناپدید شده که برای مناطق سیل زده رفته خبر نمی دهد!؟!
هماکنون دغدغه خیلی ها شکایت از اینست که گفته شده سپاه تروریست است .
اما چرا کسی فریاد نمیزند که چرا ای مستر فلانی .
ای وزیر
ای بزرگ مرد
چرا هیچ خبری از کمک تو به سیل زدگان نیست؟!
و فقط به مردم گویی کمک کنند!؟
هماکنون دغدغه خیلی ها شکایت از اینست که گفته شده سپاه تروریست است .
ادامه دارد.
و .
ب درک ب این برسید که سپاه تروریست نباشه.
تا برخیام وقت کنن که از کمک های مردمی ب سیل زدگان اختلاس کنند.
دمشان گرم:|
{{نظری برای ادامه متن دارین بگین}}
سروده اول :
بزن تقدیر
بزن!سیلی بزن!
بزن بر صورت سرخم.
بزن!
از چه میترسی؟!
بزن!
محکم بزن تقدیر .
تو که اندوه نداری ز اشک من بزن!
بزن تقدیر!
بزن!
بزن بر تن رنجورم بزن! تو که عادت داری . بزن!
بزن تقدیر!
بزن .
محکم بزن!
با تمام توان بزن!
تو که از کودکی زدی بزن!
تو که بی دریغ زدی ، بزن!
بزن تقدیر !
بزن!
جوری بزن که خوب نشود .
بزن تقدیر! بزننننننننننننننن!
که هر وقت میزنی
قوی تر میشوم!
وحشی تر میشوم!
و آزاد تر!
بزن !
با تمام طوفان های عالم بزن!
جوری بزن که مرگ کف بزند .
بزن تقدیر بزن!
مبادا از اشک مادرم بترسی .
بزن!
مبادا از خون پدرم بترسی .
بزن!
مبادا ز درد خواهرم صبر کنی .
بزن!
مبادا از تب برادرم لرز کنی .
بزن .!
حاشیه : این شعرو یه دختر 14 ساله میخونه در زمانیکه مادرش به یه بیماری نا علاج مبتلا شده و برادرش زخمی از جنگه و در حال مرگ و 2 خواهر خیلی کوچیکم داره
این سروده رو وقتی میخونه که خبر میارن پدرش در جنگ کشته شده . و دستو پاهاشو قطع کردن و قلبشو از سینش بیرون اوردن و پرچم دشمنو تو قلبش فرو کردن
سروده دوم:
بزن تقدیر !
بزن!
حالا که در خون غلطیده ام .
بزن!
تا جان در نفس دارم .
بزن!
تا نعره در حلق دارم .
بزن!
تا چشمانم بازست .
بزن!
بزن تقدیر !بزن! رحم نکن! تعلیل نکن! درنگ نکن! صبر نکن !
بزنننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن!
بزن تقدیر بـــــــــ.زن!
بزنـ. تـــــــ.ا .نمردهـــــــ. ام . بـــــــــــــ
حاشیه : ادامه شعر قبله که خواهر کوچک تر این دختر در پایان یک جنگ نابرابر (108 نفر در برابر 3004 نفر) میخونه و در حالیه که کلی زخم داره و روی زمین افتاده .
#خاکستر گلهای رز
pnhrga ,fgh'l, nhvl ;i fh o,nl pvt fck
ila ;i rvhv kd j,a ljk fchvl ;i
iud jh khyi hc nvn \vl hlh pvtd kldj,kl fckl.
]vh
],k f'l ;i ]d fau
rgf d;d nd'l f nvn fdhvl
'kn fckl f phga
pjd kldn,kl ]vh nhvl ldk,dsla
hd fhfh
,gd onhdh nlj 'vl
]d ldan d;l hdk svk,aj lhn v, o,a ox jv ldk,ajd
iuddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddd
fd hk'dci
fd p,wgi
osji ,t;v o,n;ad:|
,hruh nhvl fia t; ld;kl
osjlllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
odgd osjiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
odgd fda hc h,k]i t;va, ;kdddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddddd
hlh.
id] vhi tvhvd knhvl:)
onhdh nlj 'vl
d t;vd f phg chvl f;k
khf,nlllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllllll
فقط میخوام ی سلام کنم خدمت خالق امتحانات مستمر و دبیرای گرام
اونیکع خالقشه امیدوارم از جهنم بیرون نیاد
ولی خدایی این از کجا اومده تو ذهنش
2 هفتست هیچکار نمیکنم که درس بخونم و درس هم نمیخونم 0-0
و ی سوالم که دارم اینه این دبیرای گرام چی فک میکنن با خودشون
چرا فک میکنن امتحان بیشتر = درس خوندن بیشتر:|
کی گفته :|
کلن هر چ امتحان بیشتر باشع ادم ه.ول میکنه کمتر میخونه:|
اصلن بنظر من مسعولین باعد بیان این بحرانو حل کنن
اینا که کاری برا سیل نمیتونن کنن.
با زر های ترامپ هم نمیتونن کاری کنن
حداقل ی فکری برا ماعه بدبخت بزنن.
:|
البتع تا زمانی که طرح اجرایی شه من احتمالا دارم تو خانه سالمندان گل آب میدم :|
ولی خب :|
#یک دانش آموز بی اعصاب
هیچ داری از دل مهدی خبر؟
گریههای هر شبش را تا سحر؟
او که ارباب تمام عالم است
من بمیرم
سر به زانوی غم است
شیعیان”
مهدی غریب و بی کس است
جان مولا معصیت دیگر بس است
شیعیان”
بس نیست غفلتهایمان؟
غربت و تنهایی مولایمان؟
ما عبید و عبد دنیا گشتهایم
غافل از مهدی زهرا گشتهایم
من که دارم ادعای شیعه گی
چه بگویم من به جز شرمندگی…؟
خیلیا از تنهایی میترسن و میگن تنهان
ولی اگه اونا تنهان چجور ازش میترسن
ینی دارن زر میزنن -.-
تا کسی رو نداشته باشی که از دست بدی از تنهایی نمیترسی.
خلیا میگن غمگینن
اما اثولا کسی که خوشی میزنه پس کلش شاکی میشه
اگه خیلی غم داشته باشی برات عادی میشه-.-
و از یه حدی به بعد میشه جزعی از زندگیت و کاملا بی اهمیت
خیلیا میگن بدبختن و مشگل دارن
کلن اینا هم از خوشی شاکی شدن
کلا اینا انقدر خوشبختن که یه نموره هشتشون افتاده گره نهشون
نابود شدن.
مگر نه بدبختی که عادیه .
خیلیا قصد خودکشی دارن
یکی نی بگه جوجه
اگه جونت برا کسی مهم نبود که اعلام نمیکردی:|
اینا جرعتشو ندارن و
در ضمن اینقدر خوشحالن میخوان خودشونو بکشن
درکل اونایی که از اندوه ناله میکننو ب حال خودشون ول کنین . اینا حالشون خوبه .
حال کسی رو بپرس که خوشحال و سر حاله. چون برخلاف بالاییا این یکی اینقدر زجر کشیده ک همه چی براش بی اهمیت شده .
خواستم خلاصه ای از شرح حال ادما رو بگم:|
این نوشتار شعر گونه در سال ۱۹۳۹ زمانی که برشت در دانمارک و در شرایط سخت تبعید بسر میبرد سروده شده و از این شعر به عنوان وصیت نامه معنوی او نام برده اند
به آیندگان
راستی که در دوره تیره و تاری زندگی می کنم:
امروزه فقط حرفهای احمقانه بی خطرند
گره بر ابرو نداشتن، از بی احساسی خبر می دهد،
و آنکه می خندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است.
این چه زمانه ایست که
حرف زدن از درختان عین جنایت است
وقتی از این همه تباهی چیزی نگفته باشیم!
کسی که آرام به راه خود می رود گناهکار است
زیرا دوستانی که در تنگنا هستند
دیگر به او دسترس ندارند.
این درست است: من هنوز رزق و روزی دارم
اما باور کنید: این تنها از روی تصادف است
هیچ قرار نیست از کاری که می کنم نان و آبی برسد
اگر بخت و اقبال پشت کند، کارم ساخته است.
به من می گویند: بخور، بنوش و از آنچه داری شاد باش
اما چطور می توان خورد و نوشید
وقتی خوراکم را از چنگ گرسنه ای بیرون کشیده ام
و به جام آبم تشنه ای مستحق تر است .
اما باز هم می خورم و مینوشم
من هم دلم می خواهد که خردمند باشم
در کتابهای قدیمی آدم خردمند را چنین تعریف کرده اند:
از آشوب زمانه دوری گرفتن و این عمر کوتاه را
بی وحشت سپری کردن
بدی را با نیکی پاسخ دادن
آرزوها را یکایک به نسیان سپردن
این است خردمندی.
اما این کارها بر نمی آید از من.
راستی که در دوره تیره و تاری زندگی می کنم.
در دوران آشوب به شهرها آمدم
زمانی که گرسنگی بیداد می کرد.
در زمان شورش به میان مردم آمدم
و به همراهشان فریاد زدم.
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت.
خوراکم را میان معرکه ها خوردم
خوابم را کنار قاتلها خفتم
عشق را جدی نگرفتم
و به طبیعت دل ندادم
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت.
در روزگار من همه راهها به مرداب ختم می شدند
زبانم مرا به جلادان لو می داد
زورم زیاد نبود، اما امید داشتم
که برای زمامداران دردسر فراهم کنم!
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت .
توش و توان ما زیاد نبود
مقصد در دوردست بود
از دور دیده می شد اما
من آن را در دسترس نمی دیدم.
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت.
آهای آیندگان، شما که از دل توفانی بیرون می جهید
که ما را بلعیده است.
وقتی از ضعفهای ما حرف می زنید
یادتان باشد
از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید.
به یاد آورید که ما بیش از کفشهامان کشور عوض کردیم.
و نومیدانه میدانهای جنگ را پشت سر گذاشتیم،
آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود.
این را خوب می دانیم:
حتی نفرت از حقارت نیز
آدم را سنگدل می کند.
حتی خشم بر نابرابری هم
صدا را خشن می کند.
آخ، ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیم
خود نتوانستیم مهربان باشیم.
اما شما وقتی به روزی رسیدید
که انسان یاور انسان بود
درباره ما
با رأفت داوری کنید!
#برتولت_برشت
چیست فرق آدمی با جانور
تا که مینازد به خود از آن بشر
آدمی را گر نبود این امتیاز
بود بیش از جانور غرق نیاز
هست این نیروی ممتاز بشر
عقل دور اندیش و آینده نگر
در شگفتم من چرا این برتری
گشته در او مایه ی وحشی گری
در طبیعت بی گمان هر جانور
هست در هنگام سیری بی خطر
من نمیدانم چرا نوع بشر
وقت سیری میشود خونخوارتر
در میان جنگل دور و دراز
هیچ حیوان دیده ای هم جنس باز ؟
هیچ شیری دیده ای در بیشه زار
جمع شیران را کشد بالای دار ؟
هیچ گرگی بوده کز بحر مقام
گرگها را کرده باشد قتل عام
هیچ ماری دیده ای با زهر خود
کشته ها برپا کند در شهر خود ؟
هیچ میمون ساخته بمب اتم
تا که هستی را کند از صحنه گم
دیده ای هرگز الاغی باربر
مین گذارد کار زیر پای خر
هیچ اسبی دیده ای غیبت کند
یا به اسب دیگری تهمت زند
هیچ خرسی آتش افروزی کند
یا گرازی خانمان سوزی کند
هیچ گاوی دیده ای کز اعتیاد
داده گاو و گاوداری را به باد ؟
پس چرا انسان با عقل و خرد
آبروی دام و دد را میبرد
پس بود دیوانه بی آزار تر
زان که محروم است از عقل بشر
مولوی استاد حکمت در جهان
کرده بس این نکته را شیرین بیان
آزمودم عقل دوراندیش را
بعد از این دیوانه سازم خویش را
زین سبب آن کس که مینوشد شراب
تاشودلایعقل ومست و خراب
چون شود از عقل و حیلت بی خبر
بس شرف دارد به شیخ حیله گر
هیچی به این فکر میکنم که چرا همه عادما در کنار هم خوب خوشو سلامت زندگی نمیکنن
چرا خوشبختی نمیشینه کنارم
چرا همه عصبینو فکر فرار و خودکشی
چرا همه ناراحتن
چرا همه خستن
چرا باید بهشت جایی به دور از زمین باشه
چرا.
چرا ما باید طمع کنیم وگناه کنیم و بعدش از حقیقت اشتباهات مون فرار کنیم
چرا ما به اشتباهاتمون اقرار نمیکنیم و تاوانشو نمیپذیریم
چرا همه چیز درست نمیشه
چرا بهشت پایین نمیاد
چرا عادما خوب نمیشن
چرا .
بیخیال فقط دارم سوراخای جمجمتو با این سوال پر میکنم که چرا ببعیا غارغار میکنن:!
ی ناصرالدین قاجار وهمرامانش به باغ دوشان تپه رفتند ، نهال گل سرخ قشنگی جلوی عمارت، نظر شاه را جلب کرد فوری کاغذ و قلم برداشت و شروع به نقاشی ان گل نمود.
تمام که شد،
آن را به درباریان نشان داد و پرسید چطور است؟
مستوفی الممالک پاسخ داد "قربان خیلی خوب است"
اقبال الدوله گفت "قربان حقیقتا عالی است"
و اعتمادالسلطنه نیز عرض کرد "قربان نظیر ندارد"
و بعد یکی دیگر گفت "این نقاشی حتی از خود گل هم طبیعی تر و زیباتر است"
نوبت به ضیاالدوله که رسید گفت "حتی عطر و بوی نقاشی قبله عالم ازعطر و بوی خود گل، بیشتر و فرحناکتر است" ، همه حضار خندیدند!
بعد از انکه خلوت شد
شاه به موسیو ریشار فرانسوی گفت : وضع امروز را دیدی؟ من باید با این بی تدبیر ها مملکت را اداره کنم!
تلنگر
آدمها قند را میشکنند
تا از طعمش استفاده کنند
رکورد را میشکنند
تا به افتخار برسند
هیزم را میشکنند
تا به گرمای آتش برسند
غرور را میشکنند
تا به افتادگی برسند
وسکوت را میشکنند
تا به آوازی برسند!!
آدمها برای تمام شکستن ها دلایل خوبی دارند
اما من هنوز نفهمیدم که
چرا آنها دل یکدیگر را میشکنند؟
درباره این سایت